پیش به سوی "ناهنجار شکنی"

جمهوري اسلامي پس از به قدرت رسيدن براي حفظ ثبات و بقاي خود و پيشبرد اهداف و منافع خود و حذف مخالفان، به سرعت نهادهاي پليسي و امنيتي خود را در تمام بخش هاي جامعه ايجاد كرد. مدت زيادي سپري نشده بود كه مراكز آموزشي، توليدي و تمام بخش هاي جامعه تحت تسلط و نظارت مستقيم دستگاه هاي پليسي قرار گرفتند. جمهوري اسلامي، در همان 2 سال ابتدايي به قدرت رسيدن، بسياري از معلمان، اساتيد و دانشجويان مخالف را اخراج كرد و با كودتاي فرهنگي در سال 1359 تمام دانشگاه ها براي تصفيه كامل مخالفان تعطيل اعلام شد.

خميني در نطق نوروز 1359 صراحتاً بر حذف هر فرد مشكوك به مخالف تاكيد كرد و در جمع اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي وظيفه اين گروه كودتاچي را اينگونه تشريح كرد:
“الان كه شما بخواهید دانشگاه را برای پذیرفتن معلم ، پذیرفتن شاگرد، مهیا كنید، یك عده زیادی چهره هایشان را از آنی كه هستند بر می گردانند به یك چهره های اسلامی ، و خودشان را در دانشگاه به عنوان معلم ، به عنوان - مثلا - شاگرد، جا می زنند. این را باید یك فكری برایش بكنید. همه مسلمانند و همه متقی ، همه با این نهضت اسلامی موافق، لكن سوابقشان را باید الان ملاحظه كرد؛ یعنی، بنابراین باشد كه یك گروههایی [باشند] برای رسیدگی به سوابق معلمها، به سوابق اینهایی كه می خواهند مثلا وارد بشوند، تا دوباره این مركز تجمع افرادی [نشود] كه آنجا بیایند و قضیه تحصیل نباشد و قضیه جهات سیاسی باشد و اینطور چیزها… ."
پس از تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي، روز به روز بر ارگان ها و نهاد هاي اين ستاد افزوده شد. كميته مركزي انضباطي دانشجويان در تير ماه 1374 به عنوان زير مجموعه ستادِ كودتا، نقش سركوب مخالفان در دانشگاه را به عهده گرفت.
اما در جمهوري اسلامي آنچنان دستگاه هاي امنيتيِ ريشه گرفتند كه به زودي هر نهاد و ارگاني وابسته به نيروهاي شبه نظامي يا اشخاص ريز و درشت حكومتي به زودي دستگاه سركوب مستقلي تشكيل دادند.سپاه، وزارت اطلاعات و دفتر رهبري هر كدام نمايندگان مستقل خود و دستگاه سركوبِ موازي را در دانشگاه ايجاد كردند.
حراست دانشگاه هر چند از نظر سلسله مراتبي، زير مجموعه رياست دانشگاه محسوب مي شود اما شواهد بسيار حاكي از آن است كه به عنوان نماينده مستقيم وزارت اطلاعات در دانشگاه، بر عملكرد تمام بخش هاي دانشگاه از رياست دانشگاه گرفته تا كاركنان خدماتي دانشگاه نظارت دارد. ماموران وزارت اطلاعات تحت عنوان كارمندان حراست صبح تا شب به گشت زني در دانشگاه و شناسایی مخالفان مشغولند. بارها و بارها دانشجويان بر اساس گزارشات ماموران حراست دانشگاه در وزارت اطلاعات تحت شكنجه و بازجويي قرار گرفته اند.
بسيج دانشگاه از سوي ديگر، نه با واسطه و ايما و اشاره بلكه بصورتي كاملاً آشكار نقش بازوي سپاه در دانشگاه را به عهده دارد.
اين نهادهاي سركوب در دانشگاه به صورت موازي عمل مي كنند و در بازه هاي زماني مختلف ظاهرِ عملكردشان، بسته به شرايط مادي و بين المللي جمهوري اسلامي، تغيير مي كند.
كميته انضباطي و حراست دانشگاه در واقع نقش صدور و ابطالِ مجوز تحصيل، نظارت بر تحصيل دانشجويان در چارچوب هنجارهاي مطلق جمهوري اسلامي، كنترل دانشگاه در مسير مقبولِ حاكمان را بر عهده دارند. و هر روز نيز وقيحانه تر و عريان تر از پيش در اين راه گام بر مي دارند.

اين روزها محروميت از تحصيل شدن دانشجويان آنچنان به امري عادي بدل شده است كه خبرگزاري ها و سايت هاي خبري به عنوان روال هر روزه خبر رساني، ليستي از دانشجويان محروم از تحصيلِ روز قبل را در دستور كار خود دارند. خبر خوان ها اگر پيگير باشند شايد آماروار ليست روزانه احكام كميته انضباطي دانشگاه ها را برانداز كنند. يك عمر زندگي يك فرد بخشي از آمارِ روزانه مي شود.
جالب اينجاست كه حتي دانشجويان نيز آنچنان با احكام كميته انضباطي انفعالي برخورد مي كنند كه گويي اين حق را براي دستگاه پليسي و امنيتي قايل مي شوند تا پس از هر اعتراض و غرولند، تنبيهي در كار باشد. براي هر اعتراض تعدادي داوطلب و فدايي براي پذيرش محروميت از تحصيل اعلام آمادگي مي كنند و علم اعتراض به دست مي گيرند و پيشاپيش محروميت از تحصيل را به جان مي خرند. پس از اعتراض، سكوتي پيش بيني شده است، كميته انضباطي كار خود را آغاز مي كند. بازجويي از دانشجويان آغاز مي شود (بازجويي تخصصي به ماموران حراست سپرده مي شود). فرم هاي بازجويي وزارت اطلاعات در حراست دانشگاه توسط دانشجويان تكميل مي شود. دانشجويان از تحصيل محروم مي شوند يا به بهاي ادامه تحصيل مجبور به همكاري با وزارت اطلاعات مي شوند. مزدوران و لمپن هاي اطلاعاتي در كميته انضباطي و حراست به دانشجويان فحاشي و توهين ميكنند و اين همه امر عادي جلوه مي كند و در سكوت سپري مي شود.

دستگاه پليسي دولت ها يكي از مهمترين ابزارهاي دولت ها براي ديكته كردن هنجارهاي مطلقِ خود به جامعه هستند. شايد اگر به عملكرد جمهوري اسلامي در برخورد با مسئله حجاب و پاسخ جامعه به آن نگاه كنيم بهتر متوجه ساز و كار اين ديكتاتوري و پاسخ جامعه بشويم. امروزه حجاب آنچنان در جامعه رسوخ كرده است كه حتي اگر اجبار قانوني حجاب برداشته شود مدت ها طول خواهد كشيد تا مسير خود را در روند تاريخي باز يابد. امروز تا حدود زيادي متفاوت با 1357، حجاب به هنجارِ و بي حجابي به ناهنجار جامعه بدل شده است و شكي نيست كه دستگاه پليسي نقش بسيار مهمي در به هنجار كردن حجابِ مقبولِ جمهوري اسلامي داشته است.
تكيه بر اقتصاد نفتي، اين امكان را براي جمهوري اسلامي فراهم آورده تا با يك حاشيه اطمينان مناسب، مستقل و بدون در نظر گيري شرايط اقتصادي و اجتماعي نيروهاي مولد جامعه، در جهت منافع مادي و ايدئولوژيك خود گام بردارد. در اين ساختار اقتصادي، جمهوري اسلامي براي حفظ ثبات خود نيازي به توجه به خواست ها و نيازهاي جامعه ندارد. در چنين شرايطي كه كاملاً يكطرفه مقبوليت و ارضاي تمام نيازها وخواست هاي جامعه از مسير حاکمیت و به تبع، دستگاه پليسي آن مي گذرد، حتي محدوديت هاي ظاهري كه در يك دولت دموكراتيك بر روي عملكرد دستگاه پليسي ضروري است، ضرورت خود را از دست مي دهد.
دستگاه پليسي نقش سركوب و خفه كردن اعتراضات جامعه را، هر روز عريان تر، ايفا ميكند، روز به روز پا را فراتر مي گذارد و آنجا كه شرايط مادي اجازه دهد، اين پيشروي را با سرعت بيشتري دنبال خواهد كرد.
با پيشروي دستگاه سركوب، جامعه كه تمام هستي اش را در اختيار دستگاه پليسي مي بيند، براي حفظ آنچه داشته هاي خود مي پندارد، حداكثر با غرولند به عقب مي نشيند. و با هر عقب نشيني بخش ديگري از داشته هاي خود را از دست مي دهد. عملكرد دستگاه پليس، سركوب و سكوت براي حفظ آخرين جرعه هاي هستي، عادي و به هنجار جلوه مي كند.
در اين شرايط كه جامعه در برابر دستگاه پليسي هر روز عقب تر و عقب تر مي رود و خفقان هر روز گسترده تر مي شود و سركوب، زندان و محروميت از تحصيل شدن دانشجويان در سايه تكرار و درنده خويي عريانِ دستگاه هاي پليسي به امري عادي بدل شده است، پيش از هر اقدام ديگر، بايد دستگاه پليسي و امنيتي را مستقيماً نشانه رفت.
بايد در دانشگاه فرياد زد. نه پرسید و نه پاسخ خواست. باید عادت حضور آْنان كه در مقام قضاوت به خود اجازه مي دهند در مورد حضور يا عدم حضور دانشجو در دانشگاه تصميم گيري كنند را در هم شکست.
در شرايط فعليِ در جامعه نيز هر عمل سازماندهی شده اجتماعي، كه در راستاي خرق عادتِ خضوع در برابر دستگاه هاي پليسي گام بردارد، مي تواند نقش مهمي در شورانش توده ها، در اين فضاي رخوت بارِ سركوبِ مطلق و سكوتِ مطلق داشته باشد.

سهند احمدی

۳ نظر:

مرتضی گفت...

با مطلب "فعالان کارگری تهران در کدام سیاره فعالیت می کنند؟" به روز هستم. سر بزنید.

تحلیل اوضاع ایران گفت...

لاطفا این مقاله را که به بررسی مختصر اختلافات درون بورژوازي امروز ايران مي پردازد، بخوانید.
در صورت امکان نشر دهید.

تحریمی ها گفت...

بیانیه "در دفاع از تحریم" را بخوانید

www.tahrimiha.blogspot.com