نقد به مثابه شیوه تثبیت شرایط موجود

پس از گذشت یک سال از وقایع انتشار نشریات جعلی در پلی تکنیک و لغو مجوز شدن تمامی نشریات دانشجویی و پشت سر گذاشتن سکوت یک ساله دانشگاه، امسال با نزدیک شدن به ایام انتخابات، بازار نقادی به شیوه نقالی وسرگرمی، داغ شده است. روزی داستان مدرک جعلی وزیر کشور نقل می شود و روزی رحیم مشایی سوژه میشود، روزی آینه، نشریه کانون اندیشه دانشجویان مسلمان، تریبون نقد دولت است روزی برد انجمن اسلامی.

آنچه این روزها تحت عنوان نقد ارایه می شود در دو جبهه متفاوت در نهایت به تثبیت شرایط موجود می انجامد.

بخشی از این نقدها ادامه همان لفاظی ها و درگیری های جناح های سیاسی حکومت برای کسب قدرت متغیر چند روزه است. تغییر شرایط موجود نه در جهت بهبود وضعیت جامعه که در جهت بهبود جایگاه سیاسی دنبال میشود و در این مسیرنیازی به نقد نیست و صرفاٌ نق زدن به شرایط موجود مسئله را حل می کند و در این بین حکومت از طریق حساس کردن دانشگاه به انتخابات از طریق درگیری های این و آن به تثبیت شرایط موجود دست می یابد.
بخش دیگری از این نقدها همان پروژه تکراری تثبیت قدرت با استفاده از نقد سطحی مشکلات برای جلوگیری از رادیکال شدن نقدها از سوی جامعه است که در حکومت های استبدادی مختلف به شکل های مختلف پیاده شده و و دستگاه های امنیتی به صورت کاملاٌ حساب شده و کلاسیک این پروژه را دنبال می کند و در چنین نقدهایی لنگیدن را به تنگ و گشاد بودن کفش نسبت داده میشود تا به کوتاه و بلند بودن پا توجه نشود.
اینچنین، نشریه کانون اندیشه دار خود را برای رهایی تا احمدی نژاد پهن می کند تا خدای ناکرده کسی به فکر داری برای ریشه مشکلات نباشد.
آنچه در تمامی این نقدها ثابت است پرهیز از نزدیک شدن به خط قرمزهاست، در چنین نقدهایی تغییر شرایط موجود دنبال نمی شود چرا که آنگاه که در نقد خط قرمز تعریف شود آن زمانیست که نقد از هدف تغییر شرایط موجود خارج شده و خود به عامل تثبیت شرایط موجود تبدیل می شود. در یک کلام نقد یا احمقانه است یا رادیکال.
وجه مشخصه دیگر تمامی این نقدها، نقد شخصیت هاست. احمدی نژاد و دار و دسته ترمز بریده بارها و بارها عامل تمامی مشکلات معرفی می شوند و آنگاه که سخن از نقد ریشه ای به میان می آید باز شخصیتی مافوق جستجو میشود که یا به عنوان خط قرمز از آن پروا شود یا شجاعانه به آن تاخته شود. در حالیکه نقدی رادیکال از دایره شخصیت ها فراتر رفته و با نقد ریشه ای ساختار موجود در جهت تغییر ساختار گام بر می دارد. در چنین نقدی به جای پرداختن به شخصیت ها که حتی ارزش قلم زدن ندارد، ساختاری که شخصیت ها را می زاید مورد نقد قرار می گیرد.
نقد شخصیت ها در راه تغییر شرایط موجود مستلزم پذیرفتن اصالت شخصیت ها در راه ایجاد شرایط موجود است در حالیکه شخصیت ها خود در مسیری منتج به شرایط موجود شکل گرفته است و نه عامل ساختار موجود که خود معلول ساختار است. نه ریشه ساختار که برآمده از ساختار است.
خلاصه کلام آنکه به جای نقد مهره ها ( = عمله ها، کار پردازها، عوامل اجرایی، عروسکهای خیمه شب بازی، لولوهای سر خرمن و ...) به شرایط، مکانیزم، ساختارها و سیستمی بیاندیشید که بسته به موقعیت زمانی و مکانی، مهره ها را انتخاب و به کار می گمارند. می توان همچون جغد تا نوک بینی (نوک) خود را دید و یا همچون عقاب پهنه ای گسترده را در زیر نگاه تیزبین خود قرار داد.

نوشين شرافت

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اینقدر مردم ایران سر فراز از تنگناهای تاریخی کشورشون گذر کردند که حالا گناه وضعیت موجود رو تنها به گردن حکومت و جیره خوراش بندازیم ؟
نقش هیچ کدوم قابل چشمپوشی نیست .