باز تيغ سرکوب استبداد


عابد توانچه که آزادی او از زندان به 10 روز نمی رسيد، در حالی که به دليل شرايط نامناسب زندان در وضعيت جسمانی بسيار بدی به سر می برد، امروز بار ديگر اسير تيغ سرکوب استبداد شد.

امروز يکشنبه 17 آذر 87 در يورش نيروهای امنيتی و اطلاعاتی به خانه ی عابد، او را در بستر بيماری دستگير کردند. تا کنون هيچ اطلاعی از محل باز داشت عابد به خانواده ی او داده نشده است. ورود ناگهانی لباس شخصی ها به خانه ی پدری اش آن چنان وحشيانه بوده که مادرش دچار شوک عصبی شده و هنوز بهبود پيدا نکرده است.

لازم به ذکر است همانگونه که عابد قبل از دستگيری در وبلاگ خود نوشته است، امروز وثیقه گذار وی برای رفع توقیف سند برای چهارمین بار به دفتر دادستان انقلاب اراک ( آقای اولیایی ) مراجعه کرده و همچنان در آزاد سازی وثیقه با کارشکنی و عدم پاسخگویی از طرف مسئولان دفتر دادستانی روبه رو شده است. دادستان انقلاب اراک رسما به وثیقه گذاراعلام کرده است که «زندانی» فعالیت سیاسی خود را مجددا از سر گرفته و به این دلیل «مرخصی پایان حبس» او را «لغو» می کنم و شما موظف هستید «مجرم» را به ما تحویل دهید. همچنین اولیايی تاکید کرده است که آزادی سند تنها با برگشتن مجدد عابد توانچه به زندان امکان پذیر است.

این درحالی است که تمام کارهای اداری آزادی عابد انجام شده است و پرونده 24470 اداره ی امور زندانهای استان مرکزی نمی تواند مجددا عابد را به همان اتهام و با همان حکم بپذیرد و دادستان انقلاب _ که به نظر می رسد شدیدا تحت فشار اداره کل اطلاعات استان مرکزی قرار دارد _ مجبور است که به طریق غیر قانونی و یا از طریق پرونه سازی جدید و صدور حکم یا از طریق صدور قرار بازداشت موقت مجددا وي را روانه ی زندان کند. که به نظر می رسد روش غير قانونی بسيار ساده تر و اجرايی تر بوده است.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

اینجا سالهاست بدرقه ی مرگ را هر روز چشیدن نیمروزها را رقم میزند!!
آی آدمها!!! یک نفر دارد که دست و پای دایم می زتد....
آی آدم ها که در ساحل بساط دلگشا دارید....
آی آدم ها!!!

ناشناس گفت...

عابد لایق ستایشه نه ترحم
هورا رفیق ظلم ستیز
هورا خار چشم استبداد

ناشناس گفت...

منظور ترحم نبود!!!!خیلی واضحه!!!
دیگران به خاطر سکوتشان قابل ترحم اند!!
تو نمي داني غريو يك عظمت
وقتي كه در شكنجة يك شكست نمي نالد
چه كوهي ست!
تو نمي داني نگاه بي مژة محكوم يك اطمينان وقتي كه در چشم حاكم يك هراس خيره مي شود
چه دريائي ست