از میان دفتر خط خطی رفیقمان


بساط اوین را جمع کن دیکتاتور؛ وقت زیادی نداری.

دیشب داشتم فکر می کردم. ما کمونیستها مخالف حکم اعدام هستیم. حبس ابد هم مجازاتی است به مزخرفی حکم اعدام. پس تکلیف ما با دیکتاتور و دار و دسته اش چیست؟
یک حسی به من می گوید کار ما به آنجا نمی کشد. یا او زودتر دخل ما را می آورد یا یکی از ما می رود بالای سرش و افتخار این را پیدا می کند جان کندن یک دیکتاتور پیر را ببیند.
اما فکرش را بکن! دیکتاتور زنده بیافتد دست ما. اصلا مهم نیست این ما ، ما باشیم یا رفقای ما ، فقط فکرش را بکن دیکتاتور زنده بیافتد دست ما. اگر جرم قتل هر کس فقط یک سال هم که باشد دیکتاتور دست کم یک سی _ چهل هزار سالی باید توی همین اوینی که مخالفانش را به بند کشیده زندانی باشد.

***
در اوین ، در سلول یک دست سپیدم ، بعد از خاموشی ، از لای سه تکه نرده ی پهنی که جلوی پنجره ی کوچک سلول را گرفته بود هر شب به آسمان نگاه می کردم. با صورتی خونین و استخوانهایی کوفته ، تمام وجودم را می گذاشتم پشت چشمهای بی عینکم و غرق می شدم در آینده. لبالب پر بودم از امیدی که تا مغز استخوانم ریشه دوانده بود و خنده ام می گرفت از این همه حرص و دست و پا زدن نظامی که محکوم به فنا و نیستی و جا گرفتن در زباله دان تاریخ است.
سرمایه داری هرکجا که لازم باشد پوست می اندازد تا همچنان سرمایه و سرمایه داری وجود داشته باشد. این فهم زیادی نمی خواهد دیکتاتور که تو و نظامت رفتنی هستید. یا به دست انقلابیون یا به دست صاحبانت. این دوتا خیلی با هم فرق دارند دیکتاتور. می دانی ما مخالف حکم اعدامیم ولی صاحبانت برای نمایش هم که شده ، برای تفریح هم که شده ، برای تبلیغات هم که شده در یک زیر زمین، ساعت چهار صبح طناب دار را می اندازند به گردنت و حتما هم یکی هست تا با موبایل از تو فیلم برداری کند و در سرتاسر دنیا پخش کند. تو حسابی معروف می شوی. این دو را البته خیلی با هم فرق دارد دیکتاتور ولی خوب به هر حال دیر یا زود رفتنی هستی.

***
به چه چیزت می نازی دیکتاتور؟ به چه چیزی دلگرمی دیکتاتور؟ پلیس ؟ ارتش ؟ دستگاه سرکوبت ؟ برای سرکوب یک اعتراض چند صد نفره ی دانشجویی باتوم و گاز اشک آور و اوین ، برای سرکوب کارگران کوره پزخانه ها اسلحه ی گرم و اوین ، برای لت و پار کردن حلبی نشینهای اراک زره پوش و برای سرکوب مردم تبریز مسلسل ، اما ابله وقتی زحتمکشان ایران یکصدا به پا خیزند چه می کنی؟ سرزمین ایران به اندازه ی کافی جا برای گورهای همه انقلابیون و زحمتکشان ندارد حتی اگر بخواهی مثل خاوران اجساد را روی هم دفن کنی.

دیکتاتور شمار کارگران ایران را می دانی؟ تعداد زحمتکشان را چه؟راستی می دانی اوین چند سلول دارد؟ می دانی کل زندانهایی که ساخته ای یا از دیکتاتور قبلی برایت به ارث رسیده است چند نفر را می تواند در خود جای دهد؟ اوضاعت فلاکت بار است دیکتاتور. خیلی هم فلاکتبار.


اوین ما را بزرگ می کند دیکتاتور
اوین ما را آبدیده می کند دیکتاتور
اوین برای ما محک اراده هامان است دیکتاتور
به خون هم فکر نکن دیکتاتور
ما از ریخته شدن خون نمی ترسیم
ما می دانیم چگونه در هنگام مرگ
با آتش خنده ای
سیگارمان را بگیرانیم


می دانی دیکتاتور
این راز ماست
ما هیچ وقت نمی میریم
ما خود را تکثیر می کنیم در دیگران
با سرعتی اعجاب آور
آرمان ما ،
خشم ما ،
خنده ی ما ،
حرفهایمان
و در یک کلام
وجودمان
پس در دیگران زنده می مانیم
در انسانها

کمونیستها نمی میرند دیکتاتور
کمونیستها اسیر نمی شوند دیکتاتور
کمونیستها پیروز می شوند

ما دنیایمان را می سازیم
روی خرابه های دنیای شما
در این شک نکن دیکتاتور


هیچ نظری موجود نیست: