نامه‌ی ایرج صف شکن پدر روزبه( از دانشجویان در بند)


جداسري ازما نبود
در آستانه شانزده آذر روز دانشجو که به زعم حاکميت ،خود نمادي از مبارزه با طاغوت و استکبار جهاني بايد باشد با شگفتي فراوان ديديم و شنيديم که هر گونه مراسم و آکسيون دانشجويان داخل دانشگاه ممنوع اعلام و پيش از تجمع ، دانشگاه ِمادر ( دانشگاه تهران ) به محاصره درآمد و شگفت تر آن که قبل از وقوع مراسم و پس از آن موج دستگيري دانشجويان آغاز و آخرين خبرها حکايت از انتقال لااقل بخشي از آنها به بند 209 زندان اوين و سلول هاي انفرادي مي کند . طبيعي است که اين گونه اقدامات تداعي کننده يک سوال دشوار اما بديهي است که تاريخ پيشاپيش در برابر حاکميت قرار داده است ، و آن اين که :مگر شانزده آذر روز دانشجو نيست ؟! و شما نيز در اسناد خود آن را ثبت نکرده ايد ؟ مگر شانزده آذر روز اعتراض به حضور نيکسون در ايران ِپيش از شما نيست که شما هم با خط زرين آن را ثبت و تاييد کرده ايد ؟! مگر نيکسون رئيس جمهور وقت ِامپرياليسم ِآمريکا يا به قول شما استکبار جهاني نبوده است ؟ مگر سه دانشجو به دستور گارد مسلح رژيم طاغوت در صحن دانشکده فني همين دانشگاه تهران شهيد نشده اند ؟! و مگر خودتان مکان اصابت گلوله ها را در همين دانشکده به رسم يادبود پلاک گذاري نکرده ايد ؟ مگر برخورد رژيم طاغوت را با اجتماع دانشجويان در شانزده آذر مکررا محکوم نکرده ايد ؟ مگر ...؟؟
پس چه گونه است که امروز همان مراسم ، همان شانزده آذر در همان دانشگاه تهران و رودرروي همان دانشکده فني را غش کردن مارکسيستها در آغوش آمريکا ناميده ايد ؟
چه گونه است که برگزارکنندگان احتمالي اين تجمع را پيشاپيش دستگير مي کنيد و باقيمانده آنها را به خيال خود حين سخنراني ؟
تمرکز و آرايش نيروهاي رنگارنگ در برابر درب ورودي دانشگاه تهران و اجراي مانور نظامي در اطراف دانشگاه را آن هم در مراسم روز دانشجو چه گونه تفسير مي کنيد ؟
پاسخ ِ هرگز نداده شما چنان در رفتارتان آشکار است که هرگونه پنهان کاري را خورشيد وار آشکار مي کند و تداعي اين تعبيرِ خود خواسته مي شويد که گويا در اين سرزمين فقط تعويض قدرت صورت گرفته است و مهم تر از همه آنکه حکومتي که از اجتماع چند دانشجو در صحن محاصره شده دانشگاه هراسناک است تنها نمايشي از يک قدرت ميليتاريستي است .اين را من نمي گويم ، حکايت آشکار منش ِخود شماست ، من تنها يک رهگذر يا پرسشگر مطيع هستم که اکنون فرزندم آن سو و خودم اين سو در چنگال شماییم . ترديد نکنيد که التماس نمي کنم تنها نصيحتتان مي کنم ، بن بست ايجاد شده را با آزادي بدون قيد و شرط دانشجويان دربند بشکنيد ، چشماني آگاه ناظر است که هرگز خطا ها را نخواهد بخشيد ، گرچه حکايت شما نشان داده است که همواره صلاح ِ کار را از خراب کار خواسته ايد !! يکبار هم شده راه ديگري را امتحان کنيد ! باور کنيد براي ماندن تجربه بدي نيست
و باز هم تکرار اين سوال ،حکومتي که از تجمع چند دانشجو آن هم در روز دانشجو آن هم در خانه و سرزمين خود هراسناک است به راستي چه پاسخي به آستان تاريخ خواهد داد ؟
شیراز – ایرج صف شکن شانزدهم آذر يک هزارو سيصدو هشتادو شش

هیچ نظری موجود نیست: